Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «تسنیم»
2024-05-07@02:13:20 GMT

شهادت شهید چراغی به روایت شهید همت

تاریخ انتشار: ۲۸ فروردین ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۱۶۱۷۲۶۳

شهادت شهید چراغی به روایت شهید همت

ناگهان یک نفر از آن‌طرف خط گفت «حاجی جان دیگر رضا را صدا نزنید، رضا رفته موقعیت کربلا! و من فهمیدم رضا شهید شده.» - اخبار فرهنگی -

به گزارش خبرگزاری تسنیم به نقل از تارنمای مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، رزاق «رضا» چراغی در سال 1336 در شهرستان ساوه دیده به جهان گشود. در 6 سالگی قدم به مدرسه گذاشت و با استعداد خوبی که داشت، همواره در درس‌هایش موفق بود.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

او علاوه بر تحصیل، به مطالعات و فعالیت‌های مذهبی علاقه‌مند بود و در مجالس مذهبی، با شور و اشتیاق حضور می‌یافت. پس از گذراندن دوره ابتدایی، وارد دبیرستان شد و در آن مقطع با برخی مسائل سیاسی آشنا شد.

نظر شهید همت درباره ماهیت انقلاب اسلامیمروری بر خصوصیات فردی و شیوه‌های مدیریتی شهید همتکدام دروغ می‌بایست به شهید همت گفته می‌شدپرده‌برداری «شهید همت» از چهره آمریکا و فرانسه/ بلوک شرق و غرب علیه انقلاب اسلامی استماجرای مشت شهید همت به اکبر گنجی در دوران دفاع مقدسافشای کمک‌ تجهیزات نظامی و مستشاری فرانسه به عراق توسط شهید همت+ فیلممردم از حاج همت چه می‌دانند؟

او در شروع انقلاب اسلامی، در سال آخر دبیرستان بود و در راهپیمایی‌ها علیه رزیم منحوس پهلوی و در توزیع اعلامیه‌های امام خمینی (ره)، فعال بود. همچنین در روزهای پیروزی انقلاب، در تسخیر مراکز نظامی و دولتی رژیم، حضوری پررنگ داشت.

او پس از شروع غائله کردستان توسط ضدانقلاب، فوری به همراه جمعی از دوستان، خود را به مریوان رساند و در مبارزه با گروه‌های محارب، از هیچ کوششی دریغ نکرد.

چراغی در مدت حضورش در کردستان، مدتی مسئول جانشینی سپاه دزلی و زمانی نیز به‌عنوان مسئول محور مریوان انجام‌وظیفه کرد و خدمات درخشانی را از خود به یادگار گذاشت.

رضا چراغی که ارادت خاصی به حاج احمد متوسلیان داشت و خصوصیات اخلاقی و نظامی او را الگوی خود قرار داده بود، بعد از شکل‌گیری تیپ 27 محمد رسول‌الله (ص)، به همراه تیپ در عملیات‌های مختلف شرکت کرد.

وی از اواسط سال 1360 تا اواخر تیرماه سال 1361، فرماندهی گردان حمزه را در عملیات فتح‌المبین و بیت‌المقدس بر عهده داشت. پس از اسارت حاج احمد متوسلیان در تیرماه سال 1361 در لبنان و قبول فرماندهی تیپ 27 توسط حاج همت، شهید چراغی در عملیات رمضان و عملیات مسلم بن عقیل در سومار، به‌عنوان قائم‌مقام لشکر خدمت کرد و از مهرماه سال 1361 برای مدت کوتاهی، معاونت سپاه 11 قدر را که فرمانده آن حاج همت بود، پذیرفت.

از آبان ماه سال 1361 تا فروردین‌ماه سال 1362 در عملیات‌های والفجر مقدماتی و والفجر یک، به‌عنوان فرمانده لشکر انجام‌وظیفه کرد.

شهادت

در عملیات والفجر یک در منطقه عمومی فکه که حاج همت فرماندهی قرارگاه ظفر را بر عهده گرفت، رضا همچنان فرمانده لشکر بود. لشکر 27 وظیفه داشت که با نیروهای ارتش ادغام  شود و ارتفاعات «پیچ انگیزه» و «جبل فوقی» را فتح کند و به سمت عمق خاک دشمن برای تصرف تأسیسات نفتی پیش برود.

گردان میثم و دیگر گردان‌ها نیز به سمت ارتفاعات 143 و پاسگاه بجیله و در امتداد آن به تأسیسات نفتی قزلبان حمله کردند که محور عملیات لشکر را تشکیل می‌داد.

یکی از همرزمان شهید چراغی می‌گوید:

«دشمن در ارتفاع 143 فکه پاتک سنگین زده بود. به هر ترتیبی بود خود را به آنجا رساندم. رضا چراغی، عباس کریمی، اکبر زجاجی و سه نفر بسیجی، مجموعاً 6 نفر، روی ارتفاع سالم مانده بودند که سخت مقاومت می‌کردند. هرچه اصرار کردم به عقب برگردند، قبول نکردند.

دشمن تصور می‌کرد که نیروهای زیادی روی ارتفاع است. عصر که دوباره به ارتفاع رفتم، دیدم عباس کریمی و دو نفر از بسیجیان، پیکر غرق به خون چراغی را با برانکارد حمل می‌کنند. شهید چراغی 11 بار در طول سال‌های دفاع مقدس مجروح شده بود و خودش گفته بود که اگر خدا بخواهد بار دوازدهم شهید می‌شوم و چنین شد.»

شهادت شهید چراغی به روایت شهید همت

شهید محمدابراهیم همت، فرمانده سپاه 11 قدر، شرح آخرین دیدارش با رضا چراغی را این‌گونه بیان کرده است:

«آن شب پیش ما ماند و دو، سه ساعتی خوابید. اذان صبح روز 25 فروردین‌ماه که بیدار شد، بعد از خواندن نماز، دیدم شلوار نظامی نویی را که در ساکش داشت، از آن درآورد و پوشید. با تعجب پرسیدم «آقا رضا هیچ‌وقت شلوار نو نمی‌پوشیدی، چی شده؟» با لب‌های خندان به من گفت «با اجازه شما می‌خواهم بروم خط مقدم. الآن اونجا بچه‌های لشکر خیلی تحت‌فشار هستند.»

در همین اثنا از طریق بی‌سیم مرکز پیام، خبر رسید که لشکر 1 مکانیزه سپاه چهارم بعثی‌ها، پاتک سختی را روی خط دفاعی ما انجام داده. رضا رفت جلو. چند ساعت بعد خبر دادند فرمانده لشکر 27 در خط مقدم دارد با خمپاره 60 کماندوهای بعثی را می‌زند.

گوشی بی‌سیم را برداشتم و شروع کردم به صدا زدن برادر چراغی. مدام می‌گفتم «رضا، رضا، همت، رضا، رضا، همت»

ناگهان یک نفر از آن‌طرف خط گفت «حاجی جان دیگر رضا را صدا نزنید، رضا رفته موقعیت کربلا! و من فهمیدم رضا شهید شده.»

حساسیت به بیت‌المال

شهید چراغی نسبت به حفظ بیت‌المال سخت حساس بود و هرگز از آن استفاده شخصی نمی‌کرد. پدرش می‌گوید «هرگاه با ماشین به منزل می‌آمد، ماشین بیت‌المال را خانه می‌گذاشت و با ماشین من به کارهای شخصی‌اش رسیدگی می‌کرد.

یک‌بار یکی به منزل ما آمد و گفت که رضا با ماشین او را به‌جایی برساند. حاضر نشد از ماشین بیت‌المال استفاده کند و با ماشین من او را به مقصد رساند.»

انتهای پیام/

  

منبع: تسنیم

کلیدواژه: شهدای دفاع مقدس دفاع مقدس شهید شهدای دفاع مقدس دفاع مقدس شهید شهید چراغی بیت المال شهید همت حاج همت سال 1361

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.tasnimnews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «تسنیم» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۱۶۱۷۲۶۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

روایت زندگی تنها شهید فرانسوی دفاع مقدس در نمایشگاه کتاب

«موسیو کمال» داستانی است از زندگی جوانی فرانسوی به نام ژروم است. او بعد از مسلمان شدن در جنگ تحمیلی ایران شرکت می‌کند.

به گزارش مشرق، بهزاد دانشگر با کتاب «موسیو کمال» به نمایشگاه کتاب ۱۴۰۳ تهران می‌آید. این کتاب داستانی است از زندگی جوانی فرانسوی به نام ژروم. او بعد از مسلمان شدن برای تقویت باورهای دینی خود به ایران سفر می‌کند، در قم درس طلبگی می‌خواند و در آخرین روزهای جنگ تحمیلی به آرزوی دیرینش می‌رسد و می‌شود تنها شهید اروپایی دفاع مقدس.

در بخشی از این کتاب می‌خوانید:

«گفت: مادرت برات بمیره! پس تو چرا هیچ زنی دنبال تابوتت نیست قربونت برم؟!» یکدفعه انگار همه ساکت شدند. نفس نمی‌کشیدیم انگار. به خودمان آمدیم. همه‌مان مرد بودیم. یک تعدادی سیاه آفریقایی. یک تعدادی با جثه‌های ریز مالزیایی. چندتایی سرخ و سفیدِ ترک. بقیه هم ایرانی؛ اما همه مَرد. بعد یکی از بین جمعیت در آمد گفت: مادرش مرده خانوم. اگه نمرده بود هم، نمی‌تونست بیاد بالا سر بچه‌ش. همه کس‌وکارش فرانسه‌ن. زن زیر لب ذکری گفت و بعد گفت: پس برید اون‌طرف تا من بیام به‌جای مادرش براش گریه کنم.»

«ژروم ایمانوئل» معروف به «کمال کورسل» ۹ آوریل ۱۹۶۴ در پاریس از مادری فرانسوی و پدری تونسی چشم به جهان گشود. پدرش با نام محمد از مهاجرین تونسی بود که برای کار به فرانسه آمده و در همانجا ماندگار شده بود. ژروم به تبعیت از مادرش آیین مسیحیت را برگزیده بود. وی در دوران نوجوانی سفری به تونس داشت و در آنجا با اسلام آشنا شد و در سن ۱۷ سالگی به دین مبین اسلام و مذهب اهل تسنن گرایش یافت.

شهید کورسل، مسیر طولانی از پاریس تا مرصاد، از مسیحیت تا تشیّع، از زندگی در قلب اروپا تا شهادت در جنگ میان ایران اسلامی و همه دنیای کفر را در هفت سال طی کرد و نامش به عنوان تنها شهید اروپایی دفاع مقدس ثبت شد.. مزار مطهر این شهید والامقام در گلزار شهدای علی‌بن‌جعفر (ع) قم، قطعه ۱۸ ردیف دوم قرار دارد.

دیگر خبرها

  • دست پر «مکتب حاج قاسم» در نمایشگاه کتاب تهران
  • روایت دختران حاج قاسم از اصفهان تا خانه پدری
  • جزئیات عملیات کرم ابوسالم به روایت رسانه عبری
  • یک روایت از جهادگران در عملیات بیت‌المقدس
  • روایت زندگی تنها شهید فرانسوی دفاع مقدس در نمایشگاه کتاب
  • مراسم تشییع جانباز سرافراز، سردار ایاف در مشهد برگزار شد
  • تشییع و خاکسپاری جانباز سرافراز سردار ایافت در مشهد
  • مراسم تشییع جانباز سرافراز سردار ایافت در مشهد برگزار شد
  • روایت شهادت بانوی پاسدار و فرزندش توسط منافقین
  • ایران زمین فرزندان خود را به آغوش گرفت